ضرورت تغییر نگرشهای ترافیکی
مطالب روز حمل و نقل

با ذكر چند مثال، شايد بتوان این مطلب را بهتر بیان کرد:

 

 

1- در چند دهه قبل تئوریهای ترافيك حول اين محور میگشت كه چه كنيم تا خودروها حركت روان داشته باشند. به عبارتی،«خودرومحوری» حاكم بود.

برهمين اساس بود كه اتفاقات بعدی در شهرهای دنیا افتاد:

بزرگراههای زيادی ساخته شد.

پاركينگ های طبقاتی در نقاط مختلف شهر برای سهولت پارك خودروها ايجاد شد.

پارك حاشيهیی در معابر ممنوع شد تا هیچگونه ظرفیتی از معبر را اشغال نکند.

تعريض معابر آغاز شد. تا جایی همواره افزودن بر عرض معبر، يك اقدام مثبت تلقی میشد حتی به قیمت كاستن از عرض پيادهرو .

با حذف تقاطعها، بر تعــــداد پلها و تقاطـــعهای غیر همسطح افزوده شد.

...................................................

در ساختارهای كشور ما هم اگر دقت شود، موضوع «خودرو محوری» كاملاً ملموس است.

یک مراجعه به مصوبات مجلس ، شورای عالی ترافیک ، شوراهای شهر و شهرداری ها به شدت ما را متوجه کمبود تصمیم گیری در ارتباط با پیاده و دوچرخه می کند. فقط در سال های اخیر به حمل و نقل عمومی تا حدی توجه شده که قطعا کافی نیست.

 

در حاليكه بعدها، دنيا متوجه شد كه اين مسير اشتباه است. زيرا اين استراتژی ها که به نظر رافع مشکل ترافیک هستند ، در حقیقت مشكل ترافيك را افزايش میدهند، انگيزهی مردم را برای استفاده از خودروهای شخصي بيشتر کرده و آلودگی هوا را به دنبال دارند. به همين علت، دنیا رويكرد خود را از «خودرومحوری» به «حملونقل عمومی» و «پياده محوری» تغيير داد.

به دنبال تغيير اين رويكرد، اتفاقات زيادی افتاد كه برخی جديد است و برخی 180 درجه با سياستهای قبلی متفاوت است یعنی تفکرات قبلی بکلی نقض شده است:

تقويت حمل و نقل عمومی به عنوان يك اصل(فردی كه حمل و نقل عمومی استفاده میكند، مسافتی را بايد پيادهروی یا با دوچرخه طی كند تا به ايستگاه برسد. پس حمل و نقل عمومی و پيادهروی و دوچرخه سواری باید به صورت يك سيستم يكپارچه ديده شوند.)

افزايش بزرگراه و تعريض معابر خودرویی نهتنها از فهرست اقدامات مثبت خارج شد، بلكه در سالهای اخير به عنوان يك اقدام ضدارزش در آمده تا جایی كه نقطه مقابل آن مطرح میشود: همانطور كه آدمها بايد رژيم بگيرند، جادههای ما هم بايد کم عرض تر و محدودتر شوند و رژيم بگيرند! امروز بحث رژيم جاده[1]، بحث جدی در دنيا است. مثلاً با حذف برخی از باندهای[2] معابر و اختصاص آن به اتوبوس، دوچرخه يا عابر پياده یا پارک حاشیه ای اين موضوع تحقق پيدا میكند.

اين استراتژی ها تا جایی پيش رفته كه گاهی منجر به حذف كامل يك بزرگراه و تبديل آن به پيادهراه[3]در برخی از شهرها شده است.

٢. توجه به اينكه «تقاطع» چيز بدی نيست و الزاماً نباید حذف شود؛ بلكه تقاطع مهمترين مظهر تقدم عابر بر خودرو است. تقاطع، محلی است كه خودروی آهنين و قدرتمند در پشت چراغ قرمز میايستد و انسان پياده و ارزشمند(به لحاظ ترافیکی)، بدون اينكه مجبور شود از پل عابر پياده يا زيرگذر عبور كند، از روی خط كشی عابر پياده در حداقل زمان و بدون زحمت، عرض معبر را طی میكند.

منطق امروز دنیا این است:

«چرا مسیر عابر را دور و زمان او را طولانی کنیم، بگذاریم خودرو کمی بیشتر پشت چراغ قرمز منتظر بماند.»

در راستای اين سياستها، حتی به تغییر زمانبندی چراغها به نفع عابر پياده توجه ویژهیی شد و در همين زمان در تقاطعهای خلوت، استفاده از دكمههای فشاری چراغ[4] معمول شد. عابر پياده میتواند با فشار يك دكمه، چراغ را به نفع خود سبز كند (البته دكمههای فشاری چراغ در انواع هوشمند و غيرهوشمند با سطوح هوشمندی متفاوت وجود دارد.)

٣. اهميت پاركينگهای طبقاتـــــی يا زيرزمينـــی خودروهای شخصی در مراكز شهر به شدت كاهش يافت. زيرا پاركينگ فراوان و ارزان، محرك استفاده از خودروی شخصی می باشد. با حل مشکل پارکینگ، گرچه مشکل «پارک کردن» حل میشود ولی مشکل «ترافیک» افزایش پیدا میکند. زیرا خودروها ی شخصی ترغیب می شوند تا به منطقه مزبور مراجعه کنند . ملاحظه میکنید چقدر با تصورات « عوامانه» متفاوت است. البته پاسخ به این سوال که راه چاره چیست ، در بخش های دیگر آمده است.

٤. توجه به پيادهروها و به طورکلی«عابر پياده» در حد غیرقابل تصوری رشد کرد. سرمايهگذاری روی ساخت پيادهروها به روش اصولی وعلمی، نگهداری معابر پياده در حد مطلوب و ايدهآل، رعايت استانداردها، ايجاد جذابيتهای پيادهروی با ايجاد فضای سبز، فروشگاه، نيمكت، روشنائی عالی و كف مناسب پيادهرو همگی با هدف افزايش قابليت پيادهروی[5]، درصدر اقدامات شهرداریهای جهان قرار گرفتند.

٥. توجه به دوچرخهسواری به قصد انجام بخشی از سفر درونشهری(نه صرفاً برای تفريح)، در شهرهای بدون مشكل آلودگی هوا تا جایی رواج پيدا كرد كه منجر به ايجاد مسيرهای ويژه دوچرخه و اختصاص بخشی از معابرخودرو به «دوچرخه» و وضع مقررات خاصی در اين مورد شد.

از این گونه تغییر جهت های 180 درجه ای بسیار زیاد می توان نام برد.

ایگونه مقولات را "تغییر نگرش" نام می گذاریم . همانگونه كه اطلاع داريد،«تغيير نگرش» از «دانش و تكنولوژی» ريشهایتر و مهم تر است. زیرا :

اگر قرار باشد ما برای حل مشكل ترافيك در كلان شهرها و پيشگيری از ايجاد مشكل ترافيك در ساير شهرها، از نقطه A به Bبرويم، اگر اشتباهی از مسير A به Cبرويم، يعنی جهت حركت اشتباه شد، به اين معنا است كه از هدف دورتر میشويم و هر چه سرعت ما بالاتر باشد، سريعتر از هدف دور میشویم. پس "در جهت صحیح حرکت کردن " نقش حیاتی دارد.


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:








تاریخ: جمعه 27 مرداد 1391برچسب:,
ارسال توسط masoudgoodarzi
آخرین مطالب

آرشیو مطالب
پيوند هاي روزانه
امکانات جانبی

ورود اعضا:


نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:

برای ثبت نام در خبرنامه ایمیل خود را وارد نمایید




آمار وب سایت:
 

بازدید امروز :
بازدید دیروز :
بازدید هفته :
بازدید ماه :
بازدید کل :
تعداد مطالب : 191
تعداد نظرات : 24
تعداد آنلاین : 1


<-PollName->

<-PollItems->